بسم الله الرّحمن الرّحیم
روی ماهش رو ببوس
نیم نگاهی به فیلم بویسیدن روی ماه
احترام سادات و فروغ، چهل سال است که با هم همسایه هستند. انقدر که از طریق راهی در بین دو حیاط راحت به خانه هم رفت و آمد دارند و بچه های احترام سادات که الان همگی پدر و مادر شده اند به او خاله فروغ می گویند. دو مادری که دو پسرشان با هم بزرگ شدند با هم مدرسه رفته اند و باهم در رشته مهندسی در دانشگاه مشغول به تحصیل بوده اند تا با جهاد به جبهه می روند و با هم بیست سال پیش مفقود می شوند.
در تمام این بیست سال این دو مادر هر شنبه اول ماه به ستاد می روند تا از پیدا شدن فرزندشان خبری بگیرند. حالا خبر رسیده است که حسینِاحترامسادات برگشته است ولی محمدِ فروغ نه! فروغ بیماری ای دارد که چندی بیش زنده نیست و تنها فرزندش نیز در خارج از ایران زندگی می کند. احترام سادات تصمیم می گیرد و تلاش می کند که حسین را جای محمد جا بزند تا فروغ از تنهایی در بیاید و در لحظه های تنهایی و درد به قبر و جنازه پسرش دل خوش کند. پس از ماجراهایی در نهایت قبل از رسیدن به تشییع جنازه احترام سادات پیش پسرش می رود ... .
بوسیدن روی ماه فیلمی است گرم و صمیمی از کارگردان طلا و مس که به روایت روان قصه ای انسانی و ساده پرداخته و موفق هم بوده است. در کل داستان بیننده، درگیر ایثار دوباره مادری است که این بار برای نجات یک مادر شهید پسرش را از دست می دهد. نمایش فضای سنتی منزل این دو همسایه، برای بسیاری از ما قابل درک است و همزاد پنداری را سهل می کند. داستان آنقدر در بین ایرانی ها قابل درک و هیجان برانگیز است که با همه آرامش و سادگیاش مخاطب را جذب می کند.
رفتار نوه احترام سادات که برای فرار از گیرهای مادرش، به بهانه درس خواندن به خانه مادربزرگ –احترام سادات- پناه برده! و نمایش نسل ایثارگر قدیم و جوانان امروزی و طبقه وسط -که هم ایثار گر سابق دارد (احمد پسر جانباز احترام سادات) و هم خوشگذرانان امروز- نشان از طبقات اجتماعی است که از نظر سازنده در فرهنگ ایران موجود است. یعنی نسل قدیم ایثارگرانی هستند که هنوز هم ایثار می کنند نسل دوم برخی این روحیه را به ارث برده اند! و برخی نه! و نسل امروز در سودای سفر به کاناداست و صبح تا شب با دوست پسرش یا دوست دخترش می گوید و می خندد و ... . تاکیدی بر فاصله نسل حاضر با انسان های چند دهه پیش که در همین کوچه و خیابان های شهر زندگی می کرده اند. انسان هایی با اخلاق، از خود گذشته، صمیمی و ایثارگر که امروز تنفس برایشان سخت شده و با این زمانه جور در نمی آیند. آدم هایی که روحیه انسان دوستی شان باعث می شد حتی از مهندسان جوان در حال کار فراموش نکنند و به فکر آب و غذایشان باشند، نوع دوستی برایشان ارزش بود و تحمل دیدن تصادف و دعوا را ندارند و حداقل به راحتی از کنارش نمی گذرند. اما اکنون در تقابل با انسان هایی منفعت طلب، مصلحت اندیش و از اخلاق به دور قرار گرفته اند که فقط به خود فکر می کنند و بس. خیلی از مفاهیمی که روزگاری ارزش بوده امروز برایشان اهمیتی ندارد و یا کسی نیست آگاهشان کند و بیدارشان سازد.
فایل PDF این مقاله را از اینجا دانلود فرمایید
|